یادداشتی از دکتر حمیدی: پژوهش، فناوری و علوم انسانی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی

دکتر محمدرضا حمیدی عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شهید چمران اهواز در یادداشتی به مناسبت هفتهی پژوهش و فناوری به موضوع پژوهش، فناوری و علوم انسانی پرداخت.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه شهید چمران اهواز، در این یادداشت آمده است:
فرارسیدن هفتهی پژوهش در هر سال، فرصتی را برای بازاندیشی در بایستههای پژوهشهای نوآورانه و فناوریهای پیشرفته فراروی علاقهمندان به دانش قرار میدهد. بهویژه آنکه بیانیهی گام دوم انقلاب اسلامی، بهعنوان نقشهی راهبردی و بلندمدت حرکت علمی کشور، در صدر توصیههای خود، به «علم و پژوهش» دعوت و توصیه میکند. اهمیت این دو مسئله در جوامع دانشگاهی بر کسی پوشیده نیست؛ بلکه سخن تنها از روشهای ایجاد یا بهبود وضعیت این دو است. در این میان، جایگاه علوم انسانی نیز خواه تجربی و خواه ناتجربی همواره مورد نقد و نظر قرار میگیرد. جایگاه علوم انسانی و پژوهشهای آن در پیدایش یا سوگیری فناوریهای مدرن، هیچگاه مورد توافقی همهگیر نبوده است: البته این نقش از لحاظ توصیفی و نه توصیهای انکارناپذیر به نظر میرسد. درست است که فناوریهای بر پایهی علوم تجربیِ ناظر به واقعیتها پدید میآیند که ذاتاً توصیهپذیری ندارند؛ و درست است که گزارههای دربردارندهی «بایدها» و «نبایدها»، نمیتوانند بر صدق گزارههای حاوی «هستها» و «نیستها» مؤثر باشند؛ این همه به معنای نقشآفرین نبودن علوم انسانی در فنآوریها نیست.
شماری از پژوهشگران برآنند که علوم انسانی، «زمینه» را برای پیدایش، کاربرد یافتن یا نیافتن برخی فناوریهای فراهم میکند؛ همچنانکه تا اندیشهی «بایستگی کشف حقیقت در دعاوی جنایی» مورد پذیرش واقع نشود، فناوریهای پیرامون تعیین هویت و... زمینهی پیدایش یا بالیدن پیدا نمیکنند. همچنین علوم انسانی خواه از دستهی صرفاً اندیشیدنی (مانند فلسفه) و خواه از دستهی آزمودنیها باشند، نقشی سلبی و بازدارنده در مورد فنآوریها دارند؛ چنانکه اندیشهی «ناروایی کشتارهای جمعی»، از پیدایش برخی فنآوریها پیشگیری کرده یا پایش آنها را موجه میکند.
اگرچه برخی نقش ایجابی علوم انسانی در فناوریها را به چشم تردید نگریستهاند، به نظر میرسد که این نقش اساسی علوم انسانی و معرفتی، جنبهی ایجابی و آفرینندگی پررنگی دارد: هرگاه ارزشهای کلان جامعه، خواه در سطح عمومی و خواه در سطح نخبگان، تعالی بگیرد یا به پستی بگراید، سمتوسوی فناوریها نیز تغییر کلان خواهند داشت؛ از سویی نیز وارد شدن فناوریهای به زندگی افراد خواه فنآوریهای بومی و خواه بیگانه ظرفیت ایجاد تغییراتی را در ارزشهای یک جامعه دارد؛ بنابراین شگفت نیست که امروزه در کنار بررسی «نقش علوم انسانی در فناوریها»، سخن از «نقش فنآوریها در تغییر علوم انسانی» به میان میآید. همچنان که فناوریهای ارتباطی، شاید بیش از هر اندیشه و اندیشهورزی، در کم کردن تعصبات نژادی و فرقهای نقش ایفا کرده باشند؛ درونگرایی یا برونگرایی را دچار تغییرات مفهومی و مصداقی کرده و اخلاق جدیدی را به وجود آورده است. بار دیگر بر اندیشمندان علوم انسانی است که این مسئله را بررسی و پایش کنند تا در حد امکان، از آثار سوء بکاهند و بر بهرهوریهای مثبت از فنآوریها بیفزایند.
درواقع در گرگومیش دوران تازه، که بیم و امیدهای فراوان ناشی از رشد فناوریهایش گاه در عناوین طنزآمیزی همچون «دنیای قشنگ نو» نمود یافته، آنچه که حقیقتاً بیم یا امید را میآفریند صرف فناوران نیست؛ بلکه پشت زمینهی انسانیِ پیدایش یا بهرهوری از این فناوریها و نیز توان پایشی نخبگان در پیشبینی، زدودن یا دستکم کاستن از نقشهای منفی آنهاست. این نکتهای است که اگر نادیده انگاشته شود یا به گونهی شایسته به آن توجه نشود، تأکید فراوان بر دانشهای فنّاورانهی جدید، افزون بر ایجاد تغییرات ناخواسته و شاید ناگوار در ارزشها، عملاً ابزاری خطرناک و در خدمت اندیشههای تاریک خواهد بود. البته این سخن به آن معنا نیست که نخست باید علوم انسانی تکلیف همهچیز را مشخص کند؛ امری که نشدنی و نابخردانه است. همچنان که نمیتوان به انتظار نشست تا پس از پیدایش فنآوریها و دگرگون کردن ارزشها و هنجارها، اندیشمندان علوم انسانی به اندیشهی اصلاح برآیند؛ بلکه این دو در کنار یکدیگر نیاز به درهمتنیدن و بالیدن دارند.
روشن بودن اهمیت علوم انسانی در ارتباط با فنآوریها، سخن دیگری را به میان میآورد: اهمیت پژوهشهای نوآورانه در علوم انسانی. اگر آنگونه که صاحبنظران گفتهاند، پژوهش به معنای فرآیندی روشمند، بر پایهی یافتههای پیشین و بهمنظور دستیابی به یافتههای نو یا اصلاح یافتههای دیگر باشد، نوآوری بخش جدانشدنی از پژوهشها است. با این همه، نوآوری در علوم انسانی بهویژه در علوم دینی و معرفتی همواره با گونهای نگاه احتیاط آمیز نگریسته میشود؛ چراکه ساختارشکنی در چنین دانشهایی، معمولاً با حساسیتهای ویژهی خود همراه خواهد بود. به نظر میرسد هرچه عرصهی آزاداندیشی و تضارب آرا در این زمینهها بازتر شود، شکوفایی بیشتری را شاهد خواهیم بود.